شاید برای هر یک از کشورهای ترکیه و سوریه، کشورهای آسیایمیانه یا همسایههای شرقی ایران، به صورت مصداقی و تکتک، چنین جهشی پیشبینی نشده باشد؛ اما تردیدی نیست که هر یک بهتنهایی مقصدی جذاب به شمار میروند؛ از پاکستان ۲۰۰میلیون نفری گرفته و عراق رو به رشد و نیازمند زیرساختها تا کشورهای آسیای میانه، باید از طریقی به دریای آزاد برسند یا ترکیه که با وجود همه چالشهای اخیر اقتصادیاش، در کانون توجه قرار دارد. چنانکه امارات در سال ۲۰۲۱ ترکیه را بهعنوان یکی از شرکای تجاری راهبردی خود در کنار بریتانیا، هند، اندونزی و کرهجنوبی جای داده است.
حال در روزهایی که حلقه تحریمها تنگتر شده و شاید تعامل و تجارت با اقتصادهای قدرتمند غربی یا حتی بازارهای نیازمند آفریقا و آمریکای جنوبی، کمی بعید به نظر برسد، بازارهای یادشده با سهولت بیشتری در اختیار ماست. هزاران کیلومتر مرز مشترک در چهار سوی ایران، غنیمتی است که به پشتوانه آن میتوان، چرخ تولید را به حرکت درآورد. مرز زمینی و دریایی مشترک با ۱۵کشوری که در مجموع بیش از ۸درصد جمعیت کل جهان را دارند، مزیت ذاتی و بالقوه ایران است که با نقطه مطلوب فاصله بسیاری دارد. شیب نزولی حضور ایران در بازارهای همسایه طی سالهای گذشته، با وجود افزایش نرخ ارز و صادراتیشدن کالای تولیدی ایران، نشان میدهد که فراتر از حجم و قیمت تولید، چالشهای دیگری مانع توسعه حضور کالای ایران در بازار همسایه بوده است؛ همان جنس دغدغههایی که ایران را از جمع شرکای تجاری پراهمیت همسایهها کنار زده است.
مولفه دیگری که به توسعه تعامل با همسایگان اهمیتی مضاعف میبخشد، مشارکت در کریدورهای پراهمیت و تجاری جهانی و منطقهای است. حدود یکدهه پیش، هنگامی که چین برنامه ۲۰۳۰ خود را برای تبدیلشدن به قدرت اول اقتصادی جهان ارائه داد، کمتر کسی گمان میکرد که تمرکز اژدهای شرقی برای گذر از آمریکا، بهرهجستن از مزیت راه باشد؛ اما ابتکار چین مبتنی بر مزیت حملونقل بود؛ مزیتی که قدرتهای بزرگ اقتصاد جهان را به تحرک واداشته است. روزگاری که فاکتوری همچون نهادههای تولید، قیمت تمامشده کالا را تعیین میکرد و مزیت میساخت، گذشته و جهان نیز به این مهم واقف است. قیمت را آنهایی تعیین میکنند که کریدورهای انتقال مواد اولیه به کارخانهها و همچنین ارسال کالا به بازار را در اختیار دارند؛ چنانکه تقابل دو قدرت بزرگ اقتصادی جهان، یعنی آمریکا و چین، هم امروز حول همین موضوع است.
پرواضح است که ایران در نقطه استراتژیکی از کره زمین قرار گرفته است و میتواند پلی برای انتقال کالا بین شرق و غرب یا شمال و جنوب جهان باشد؛ پلی که آبهای آزاد را به آسیای میانه محصور در خشکی متصل میکند یا میتواند معبری برای انتقال تولیدات چینی به اروپا باشد یا حتی شمال آفریقا را بهسهولت به هند و روسیه متصل کند. اما فعالشدن این معابر و بهرهبردن از منافع ترانزیت، یک پیششرط راهبردی دارد و آن، دیپلماسی اقتصادی با همسایگان است. اینکه ترکیه بهعنوان کشور معبر تردد هر روز، شرایط تبادل کالا میان ایران و سوریه را دشوارتر میکند یا ازبکستان برای رسیدن به اقیانوس، مسیر سهل و امن ایران را با افغانستان و پاکستان جایگزین میکند، ناشی از خلا و ضعف همان دیپلماسی اقتصادی است.
نگاهی به حجم تفاهمنامهها و قراردادهای تجاری میان همسایگان، گواه دیگری بر این مهم است که برای بهرهمندی از مزیتهای موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم، چارهای جز تعامل با همسایگان نداریم؛ امر مهمی که در عمل اتفاق نمیافتد. بازخوانی و بررسی اسناد راهبردی و اولویتهای تجاری کشورهای همسایه نشان میدهد که ایران در اولویت تجاری همسایگان جای ندارد. کشورهایی همچون روسیه، ترکیه، پاکستان و عراق بهعنوان همسایههای مهم ایران، هرسال اسناد راهبردی تجاری خود را تدوین و منتشر میکنند، سپس تعامل تجاری با همسایگان را براساس این اسناد راهبردی پیش میبرند. بازخوانی اسناد تجاری این کشورها نشان میدهد که ایران حتی در میان ۱۰کشوری هم قرار ندارد که کشورهای همسایه برای توسعه روابط تجاری روی آنها تمرکز دارند. نه اینکه ایران برای کشورهای همسایه مزیت و فرصت نباشد؛ بلکه از قضا ایران به لحاظ وجودی و ذاتی، گوهر ارزشمند منطقه است؛ اما آنچه این گوهر بالقوه را به فعلیت میرساند، تعامل و تفاهم با همسایگان است.
Wednesday, 9 October , 2024