تا زمانی که مسئولان شهر «دلسوز» نباشند و فقط در حیطه ی دستورالعمل های ابلاغی از بالا کار کنند، توسعه و رشد هرگز عملی نخواهد شد. " انسان سازی " افرادی دغدغه مند می خواهد که در راه ساختن اندیشه ها، از همه چیز دست شسته باشند و چشم به منفعت های مادی ندوزند . آبادانی و رشد و ترقی هر شهر در گرو داشتن شهروندانی آگاه ، روشن و البته دلسوز است که حضورشان عاملی برای رشد و ایجاد انگیزه برای مجموعه مدیران است.

دکتر محمدآشنا عباس منش

همیشه شهروندان آگاه نقش سازنده ای را در شهرها و رشد و ترقی آن شهر بر عهده دارند و یک مجموعه خدمتگذار زمانی می تواند خدمات ارزنده ای ارائه کند که پشتوانه ی قدرتمندی به نام مردم را در کنار خود داشته باشد. مشارکت مردمی بزرگترین عامل رشد و توسعه یک منطقه است.

راستی جایگاه دانشگاه های ما  در پازل توسعه منطقه اورامانات کجاست؟ این دانشگاه ها چقدر به بدنه ی سیستم اداری و بخش خصوصی کمک کرده اند تا با کار کارشناسی خود ، منطقه از مسائل و مشکلات مختلف به سلامت عبور کرده و در مسیر رشد گام بردارد؟
پیشرفت واقعی از مسیر فکر و خرد بومی می گذرد و جز این هر راهی وابستگی است! به راستی کدام مسئول شعار و هدفش ساختن انسان برای شهر بوده است؟ کدام مسئول پیشرفت را از مسیر گسترش مراکز دانشگاهی و فرهنگی شهر پیگیری می کند؟ به راستی سهم دانشگاه های اورامانات در توسعه و پیشرفت منطقه چقدر است؟ اساتید دانشگاهی در کجای پازل رشد اورامانات قرار دارند؟ چرا نخبگان منطقه از فرایند رشد ناراضی اند و کوچ را بر ماندن ترجیح می دهند؟ به نظر شما جایگاه دانشگاه های اورامانات به ویژه شهر فرهنگی پاوه کجاست؟ چرا از دانشگاه پیام نور پاوه خبری نیست؟ زمانی پاوه ایستگاه فکر و اندیشه و خرد و علم و فن بوده است و قبل از انقلاب مراکز تربیت معلم منطقه بعد از کرمانشاه و اسلام آباد، پاوه بوده است اما الان جایگاه علمی پاوه کجاست؟
آیا تاکنون از خود پرسیده اید که چرا بیشتر نخبگان شهرستان پاوه بیرون از شهرستان و منطقه اورامانات ساکن و مشغول به خدمت هستند؟ نخبگان پاوه و اورامانات بی شک دلشان به حال و وضعیت منطقه می سوزد و دلسوزان واقعی این منطقه، فرزندان برومند و نخبه و فارغ التحصیلان ارشد دانشگاهی هستند که به ناچار یا به ضرورت نتوانسته اند در منطقه اورامانات حضور داشته باشند و یا اینکه سهوا یا عمدا موانعی برای بازگشت نخبگان در این منطقه فراهم شده است. زمانی علم و خرد و دانش بومی می شود که دانشگاه های منطقه اقدام به تولید دانش و علم نمایند و در برابر مسائل و مشکلات متعدد شهر و شهروندان بی تفاوت نباشند و برای هر مسئله، راه حلی بیابند.
لازم به گفتن است که گروهی تلگرامی تحت عنوان ” هم اندیشی شهرستان پاوه ” در مباحثی چند توانسته نخبگان شهرستان و منطقه را گردهم آورده و مباحث ارزشمندی را مطرح و به چالش کشیده و برای برون رفت مسائل منطقه نیز راهکارهایی چند فراهم و ارائه نموده است . اغراق نیست اگر بگویم همه نخبگان از همه طیف ها را این گروه دور هم جمع کرده و به مانند دانشگاهی برای منطقه و شهرستان پاوه – اگرچه محدود و موردی –  دستاورد داشته است . زمانی پیشرفت واقعی برای شهر حاصل خواهد شد که انسان های شهر پیشرفت کنند و بتوانند با فکر و ایده های خود و نه فکر و ایده های وارداتی شهر را بسازند و آباد کنند.
انسان‌ها ثروت واقعی و اصلی هر ملتی هستند و هدف از فرآیند توسعه، ایجاد شرایطی است که انسان‌ها از عمر طولانی و باکیفیت و زندگی سالم و سازنده‌ای در آن بهره‌مند شوند. نتیجه ی چنین تفکری –توسعه ی انسانی و رسیدن و تغییر عامل نیروی انسانی متخصص به اعلی درجه در تولید و پیشرفت- این بود که کشورهای آگاه و برنامه ریز از طریق بسترسازی و برقراری شرایط پیشرفت(آزادی وشایسته سالاری) به جلب وجذب نخبگان در داخل و خارج بپردازند ودیگر تفکر هزینه برِ تعدی و تجاوز و طمع به سرمایه های فیزیکی کشورهای ضعیف را کنار بگذارند و به جای آن با برقراری دمکراسی و شایسته سالاری در داخل ، اقدام به پرورش نیروی انسانیِ خود، و مزید برآن یعنی با افزایش بودجه ی تحقیقات ، بستر فرار مغزها را –که بزرگترین سرمایه های هرکشور است- به سمت خود فراهم می کنند .
پیشرفت (یا به قولی توسعه) از مسیر صنعت نمی گذرد؛ صنعت یکی از میوه های پیشرفت است نه مسیر پیشرفت. پیشرفت امری وارداتی نیست که از شهری به شهری یا از کشوری به کشوری دیگر وارد شود؛ پیشرفت امری درون زا بوده و باید از درون شهر و کشور بجوشد. برای پیشرفت شهرمان نباید به دنبال ورود صنایع بزرگ به شهرمان باشیم( اشتباه برداشت نکنید، منظور من مخالفت با داشتن صنایع بزرگ در شهرمان نیست که این آرزوی ماست) . این صنایع باید زاییده پیشرفت درونی خودمان باشد. پیشرفت واقعی تنها از مسیر پیشرفت نیروی انسانی شهر می گذرد.

نمی دانم فکر کرده اید که چرا هنوز ما به قول سازمان های جهانی ،کشوری در حال توسعه هستیم مگر ما جزو اولین کشورهایی نبودیم که برنامه توسعه نوشتیم حتی زودتر از آلمان! ما مسیر پیشرفت خود را واردات صنعت غرب به داخل تعریف کردیم و تاکنون نیز در این مسیر رفته ایم ولی هنوز در حال توسعه ایم!! در حالی که خود غرب برای صنعتی شدنش ابتدا با ظهور رنسانس، انسان هایش را متحول کرد و بعد به تبع آن صنعتش متحول شد نه اینکه متحول بشود!
پیشنهاد می کنم هر کس دلش برای پیشرفت منطقه اورامانات و شهر پاوه می سوزد، به فکرِ ” فکر و استعدادِ نیروی انسانی”  شهر و منطقه باشد، این بزرگترین سرمایه و دارایی شهر است که از شهر فرار می کند. به راستی که شهر ما توانایی و پتانسیل تمرکز نخبگان فکری خود و دیگر شهرها را در درون خود ندارد؟! آیا قطب شدن در عرصه فکر و دانش به معنای پیشرفت نیست؟! جهان آینده جهان صنعت نخواهد بود! در آینده ای نه چندان دور شهری پیشرفته خواهد بود که مراکز دانشگاهی و نخبگان و سرمایه اجتماعی آن بالا باشد نه شهری که تعداد کارخانه آن بالاتر باشد؟
تا زمانی که مسئولان شهر «دلسوز» نباشند و فقط در حیطه ی دستورالعمل های ابلاغی از بالا کار کنند، توسعه و رشد هرگز عملی نخواهد شد. ” انسان سازی ” افرادی دغدغه مند می خواهد که در راه ساختن اندیشه ها، از همه چیز دست شسته باشند و چشم به منفعت های مادی ندوزند . آبادانی و رشد و ترقی هر شهر در گرو داشتن شهروندانی آگاه ، روشن و البته دلسوز است که حضورشان عاملی برای رشد و ایجاد انگیزه برای مجموعه مدیران است. همیشه شهروندان آگاه نقش سازنده ای را در شهرها و رشد و ترقی آن شهر بر عهده دارند و یک مجموعه خدمتگذار زمانی می تواند خدمات ارزنده ای ارائه کند که پشتوانه ی قدرتمندی به نام مردم را در کنار خود داشته باشد. مشارکت مردمی بزرگترین عامل رشد و توسعه یک منطقه است.
انسان و جوامع انسانی محور اصلی توسعه پایدار هستند . همان گونه که هدف توسعه پایدار، توسعه همه جانبه است و توسعه همه جانبه ، بدون توسعه اجتماعی ممکن نخواهد بود. همان طور که می دانیم در توسعه اجتماعی ، بر اهدافی نظیر هویت فرهنگی، همبستگی اجتماعی، توسعه تشکیلاتی، مشارکت شهروندان، توانمندسازی انسان ها و امکان جابجایی اجتماعی تأکید می شود.  در واقع یک تحول ، زمانى پایدار است که محافظ محیط و مولد فرصت ها باشد، این تحول نیازمند پیوند ناگسستنى میان اکولوژى، اقتصاد و امنیت اجتماعى است و پیشرفت هاى اقتصادى و شرایط زندگى اجتماعى باید در تطابق با جریان دراز مدت حفظ پایه هاى طبیعى زندگى باشند.
مسئله ای که در این میان از اهمیت ویژه ای برخوردار است، مسئله ی” فرهنگ” و نقش آن در توسعه ی شهری است. برای انجام هر کاری ابتدا باید فرهنگ انجام آن کار را شناخت و به بحث گذاشت.  از این رو مقوله ی فرهنگ مقوله ی مهمی در بحث توسعه است. اورامانات با مسئله ی کلان فرهنگ حرف های زیادی برای گفتن دارد و متولیان امر باید خیلی جدی تر به این مقوله بپردازند و نقش آن را در توسعه و یا عدم توسعه اورامانات بسیار پررنگ تر ببینند.