حدود هشت ماه از داستان بازگشت راهیان به رقابت های لیگ دسته اول می گذرد اما برخی از مدیران فدراسیون فوتبال با پذیرش حکم دادگاه عالی مبنی بر برگشتن این تیم به لیگ مقاومت می کنند_البته مخالفت این افراد با دستور مرجع قضایی بی فایده و کاری عبث است _ اما در این مدت، مسئولین استان، نیز به جز اظهار نظر در رسانه های محلی، هنوز اقدام عملی در مورد این تیم انجام نداده اند تا بدانیم که نام آن ها را باید از لیست کوتاهِ «مردان مردم» خط زد. آن‌‌ها که در طمع نام و نان و پُست و مقام با شعارهای الکی به مردم زادگاه شان فخر نمی فروشند و عکس یادگاری نمی‌گیرند.

در چند ماهی که زمزمه بازگشت تیم راهیان به گوش می رسد چهره‌هایی داشتیم که هرازگاهی در روزنامه‌های سیاسی و خبرگزاری‌ها از آن‌ها گفت‌وگوهایی در مورد تلاششان برای بازگشت سریع این تیم،منتشر می‌شود پر از «باید» این‌طور بشود و «باید» آن‌طور نشود! کلی‌گویی‌های بی‌حاصل که تنها فایده‌اش ایجاد این تصور در خواننده است که «فلانی هنوز در شطرنج سیاست بازیگر است»!
نکته آزاردهنده اما منت گذاشتن آن ها بعد از مصاحبه هایشان است. اینکه برای بازگشت تیم راهیان در سکوت با رئیس فدراسیون فوتبال دیدار کرده و تمهیدات لازم برای موفقیت این تیم در لیگ دسته اول اندیشیده اند و بعد نیز با لبخندهای دیپلماتیک جلوی دوربین‌ها می‌گویند «فقط به خاطر دل راهیان را برمی گردانیم»!
پذیرش کم کاری آنقدر در فضای اجتماعی و سیاسی کرمانشاه کمرنگ شده است که وقتی کسی «عذرخواهی» می‌کند در نزد افکار عمومی به سرعت ارتقا جایگاه پیدا می‌کند. بیشتر برخی مسئولین کرمانشاهی در قبول خطای خود در ماجرای راهیان سیکل هم ندارند اما در فرافکنی، تکذیب، شماتت دیگری، تلاش برای مقصر کردن دیگری و شانه خالی کردن پسادکترا گرفته‌اند!
سرزنش کردن این افراد البته که کار ساده و کم ضرری است اما دزد اعتماد هواداران راهیان کیست؟ چه کسی و کسانی با چه دروغ‌ها و وعده‌های نا به جا اینطور با باور مردم بازی کردند که حالا فقط کلاه خودشان را می‌چسبند؟
بدون شک مدیران راهیان این بحران را هم از پیش رو برمی دارند اما سد اعتماد ترک خورده است، با چسب زخم و ان‌شالله چیزی نیست و تکذیب می‌شود هم درست‌شدنی نیست.خدا این کشور را از دشمن، خشک سالی و دروغ حفظ نماید.